- شکم ور
- شکم آور، پهناور
معنی شکم ور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن که شکمش از غذا انباشته شده سیر
شکم گنده بطین
به قدر یک شکم، به اندازۀ یک خوراک، برای مثال چرا از پی یک شکم وار نان / گراینده باید به هر سو عنان (نظامی - ۱۰۹۶)
اسهال
خجالت آور
آن چه موجب شرم شود خجلت آور
اسهال، بیرون روی، پیچاک شکم
قولنج های شدید و درد ناک قسمتهای پایین معده که ممکنست بر اثر سختی زایمان در زنان تازه زا و صعوبت جدا شدن جفت از رحم مادر باشد، یا به سبب اسهال های شدید و دردناک یا به علل دیگر (مثلا انسداد روده ها) در مردان و زنان ایجاد شود
بسیار خور پر خور، گرسنه
شکم پرست پر خور
پرخور، بسیار خوار، شکم بنده
پرخور، ویژگی کسی که شکم بزرگ دارد
شرم آورنده، آنچه سبب شرمندگی شود، خجلت آور
درد شکم، دردی که به علتی در معده یا روده پیدا شود
کسی که زور و نیروی او اندک است مقابل پر زور
آنکه کم خورد کمخور کم خوراک: (جمازه ای راهرو کوه کوهان کمخوار بسیار رو)
((~. رَ وِ))
فرهنگ فارسی معین
دفع مواد دفعی از روده به صورت مایع و مخلوط با ترشحات نسج پوششی روده به دفعات زیاد در شبانه روز
شکم پرست، پرخور
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، تردّد، بیرون روه، هیضه، شکم روه، زحیر، رانش
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، هیضه، رانش، بیرون روه، تردّد، زحیر، شکم روش
Ventriloquist
Disgraceful, Embarrassing, Shameful
позорный , смущающий
вентрилоквист
Bauchredner
schändlich, peinlich, beschämend
schummrig
przyciemniony
ганьба , незручний , ганебний
вентрилоквіст
тусклый